English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7100 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
size control U کنترل اندازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
calibrated orifice U سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
Other Matches
cascade control U چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
tokens U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic U مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token U بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks U نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt U زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor U پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time U سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executive U دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center U تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control U کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible U کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling U سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control U کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
ctrl U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt U یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement U حکم کنترل دستور کنترل
control sheet U صفحه کنترل چارت کنترل
block plot U صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick U سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation U مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauge U اندازه اندازه گیر
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode U روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer U افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic U توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests U ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
traffic post U پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
controlled net U شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
fire control U کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
size U اندازه
fitted U اندازه
meter U اندازه
so far forth U تا ان اندازه
isometrics U هم اندازه
isometric U هم اندازه
what is your size? U اندازه
sizes U اندازه
to size up U اندازه
symmetric U هم اندازه
To some extent. Within limits. U تا اندازه ای
measure U اندازه
what U چه اندازه
floor length U اندازه کف
deal U اندازه
deals U اندازه
measurements U اندازه
measurement U اندازه
quantum U اندازه
in part <idiom> U تا یک اندازه
meters U اندازه
soupcon U اندازه کم
degree U اندازه
degrees U اندازه
tract U اندازه
tracts U اندازه
extent U اندازه
immeasurable U بی اندازه
dimension U اندازه
gauged U اندازه
screamingly U بی اندازه
beyond measure U بی اندازه
gauge U اندازه
indefinite U بی اندازه
equal U : هم اندازه
equaled U : هم اندازه
equaling U : هم اندازه
isodiametric U هم اندازه
inordinately U بی اندازه
equalled U : هم اندازه
equalling U : هم اندازه
equals U : هم اندازه
gauges U اندازه
magnitude U اندازه
immense U بی اندازه
immensely U بی اندازه
metre U اندازه
dimensions U اندازه
infintesimal U بی اندازه
gauge=gage U اندازه
rather U تا یک اندازه
in what way <adv.> U تا چه اندازه ای
measurer U اندازه
inordinate U بی اندازه
immoderately U بی اندازه
bulk U اندازه
dealt U اندازه
attack size U اندازه تک
metres U اندازه
how far <adv.> U تا چه اندازه ای
to what extent <adv.> U تا چه اندازه ای
hecatompet U [اندازه صد پا]
file size U اندازه فایل
stand measure U اندازه قانونی
stand measure U اندازه مقر ر
illmitable U بی اندازه حدناپذیر
immeasurableness U بزرگی بی اندازه
larged sized U اندازه بزرگ
spanned U پوشش اندازه
too much U بیش اندازه
fathoms U اندازه گرفتن
fathomed U اندازه گرفتن
fit size U اندازه مناسب
spanned U اندازه گرفتن
undersize U اندازه کوتاه
trim size U اندازه طبیعی
type size U اندازه فونت
spanning U اندازه گرفتن
size effect U تاثیر اندازه
type size U اندازه حروف
gauges U اندازه تفنگ
gauges U اندازه گرفتن
gauges U اندازه گیر
fathoming U اندازه گرفتن
how much U چقدر چه اندازه
size tolerance U تلرانس اندازه
size constancy U ثبات اندازه
so far as U تا ان اندازه که انچه
gauged U اندازه گیر
spanning U پوشش اندازه
standard gauge U اندازه معمولی
standard measure U اندازه استاندارد
installation dimension U اندازه نصب
gray scale U اندازه خاکستری
gauge U اندازه گرفتن
fittest U اندازه بودن
fits U اندازه بودن
fit U اندازه بودن
limit U اندازه وسعت
there is no limit to it U اندازه ندارد
they both measure equally U یک اندازه اند
fitting allowance U کاملا" اندازه
parameter U شرح اندازه
life size U اندازه واقعی
parameters U شرح اندازه
to some extent U تا اندازه ایی
mounting dimension U اندازه نصب
partially U تایک اندازه
to take the gauge of U اندازه گرفتن
fathom U اندازه گرفتن
span U پوشش اندازه
imside dimension U اندازه داخلی
in part U تایک اندازه
isometeric contraction U انقباض هم اندازه
thus much U این اندازه
speeds U اندازه سرعت
effective size of grain U اندازه موثرذرات
speeding U اندازه سرعت
symmetric U هم اندازه متقارن
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
2interfereometry
1مقاله در مورد اندازه گیری شیفت فرکانسی
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1i was rebelling now
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com